در حال بارگذاری ...
...

کارگردانان نمایش «فراموشی» مطرح کردند

تئاتر از رقابتی شدن و حذف اندیشه‌ رنج می‌برد

کارگردانان نمایش «فراموشی» مطرح کردند

تئاتر از رقابتی شدن و حذف اندیشه‌ رنج می‌برد

مهدی زندیه و آیدین تمبرچی، کارگردانان نمایش «فراموشی» درحالی‌که این اثر را پرداخت متفاوتی از اشکال نسیان و فراموشی به لحاظ اجتماعی، روان‌شناختی و روابط بین فردی در زندگی می‌دانند؛ رقابتی شدن و حذف اندیشه‌ را به‌عنوان بخشی از مشکلات تئاتر معرفی کردند.

به گزارش ایران تئاتر، نمایش «فراموشی» به نویسندگی و کارگردانی مشترک مهدی زندیه و آیدین تمبرچی با تهیه‌کنندگی سجاد افشاریان از بیست‌وسوم آذر در سالن شماره یک عمارت ارغوان روی صحنه خواهد رفت.

این اجرا بهانه‌ای شد تا به گفت‌وگوی کوتاهی درباره آن با این دو نویسنده و کارگردان تئاتر بپردازیم.

مهدی زندیه، درباره موضوع نمایش گفت: «فراموشی» قرار است به تلفیقی از آلزایمر، نسیان، فراموشی و... ملغمه‌ای از چیزهایی بپردازد که نمی‌توانیم خط مشخصی برای آن قائل شویم. رفت‌وآمدهای زمانی که گاهی به یاد می‌آیند و گاهی فراموش می‌شوند.»

او افزود: «نمایش «فراموشی» عنوانی جهان‌شمول و فراگیر است. ما حتی در زندگی روزمره و با نگاه به اتفاقات اخیر اجتماعی، روی لبه فراموشی و یادآوری قرار می‌گیریم. بقا و ادامه زندگی گاهی نیازمند فراموشی است اما انسانیت و نوع‌دوستی به ما اجازه فراموشی نمی‌دهد. درواقع ما بسیاری از رخدادها را در بستر روابط اجتماعی‌مان فراموش می‌کنیم و جاهایی، شرایط، اجازه این فراموشی را به ما نمی‌دهد.»

این هنرمند ادامه داد: «نمایشنامه‌هایی با این عنوان، جای زیادی برای پرداخت‌های متنوع دارد. حتی خود عنوان هم به‌راحتی قابل فراموشی نیست چراکه همه درگیر آن هستند.»

زندیه در پاسخ به اینکه «در شیوه اجرایی برای القای مفهوم فراموشی به مخاطبان چقدر به مرزبندی رؤیا و واقعیت توجه خواهید داشت؟»، توضیح داد: «من وجه رؤیاگونگی اثر را دوست دارم اما واقعیت آن‌قدر شدت دارد که این وجه در بستر واقعیت قرار می‌گیرد. ما در روان‌کاوی هم گاهی با مسائلی مواجهیم که شاید برای‌مان رخ نداده و ما تنها دوست داشتیم در آن موقعیت قرار بگیریم. در اصل برخی از اتفاقات مهم نیست که تصور شماست یا اتفاق افتاده است. مهم این است که چنین چیزی در ذهن شما شکل می‌گیرد. اگر بخواهم این را به نمایش «فراموشی» متصل کنم، فراموشی شامل اتفاقاتی است که در میان دو لبه واقعیت یا عدم واقعیت متوقف شده‌اند اما نشانه‌ای برای اتفاق افتادن یا نیفتادن آن‌ها نداریم، در واقع فراموشی ما را به چنین سمت‌وسویی هدایت می‌کند. حتی همین سمت‌وسو هم نوعی فراموشی است. اینکه چیزی اتفاق افتاده یا ذهنیت شخصی است، مرز باریک بین وقایع است.»

او با اشاره به شیوه اجرایی ادامه داد: «همیشه گفته‌اند که اگر فرم پیچیده‌ای دارید، داستان پیچیده‌ای نداشته باشید و بالعکس. درواقع برای داستان پیچیده بهتر است از  فرم روان‌تر بهره برد. ما نیز در بستر اجرایی این نمایش با این نگاه پیش رفته‌ و با استفاده از جامپ‌کات‌ها و سوئیچ‌های متنوعی که مخاطب را از بستر واقعیت به خیال رهنمون می‌کند، خط واصل واقعیت و خیال را از بین خواهیم برد.»

این هنرمند درباره انتخاب بازیگران کار گفت: «برخی آثار به‌واسطه میزان تمرین و فرم اجرایی نیازمند ممارست و فرصت زمان بیشتری است، شاید به این واسطه بازیگران نیمه‌چهره یا سلبریتی علاقه‌ای برای حضور روی صحنه این تئاترها نداشته باشند. اما ما با بازیگرانی توانمند و دارای پتانسیل بالا کار را به اجرا رساندیم. بازیگرانی که قطعاً می‌توانند نمایشنامه را به بهترین شکل ممکن روی صحنه به مخاطبان انتقال دهند.» 

او در ادامه با اشاره به اینکه قطعاً اجراهای تئاتر می‌توانند جایگاهی برای معرفی چهره‌های جدید به عرصه هنرهای نمایشی باشند، افزود: «ما چون استعدادیابی نداریم یا ورودی به تئاتر و سینمای کشورمان مستهلک است، نمی‌توان به‌راحتی در آن نفوذ کرد و تئاترها و فیلم‌های‌کوتاه‌ باعث می‌شود تا خودت را اثبات کنی. خوشبختانه طی چندسال اخیر این موضوع به‌واسطه نیاز شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌ها برای تولیدات‌شان برای بهره از بازیگران متنوع زیاد شده است و این‌ها همگی به خروجی بیشتر می‌انجامد و این جای خرسندی دارد.» 

این نویسنده و کارگردان تئاتر با اشاره به سختی‌هایی که اهالی تئاتر با آن روبه‌رو هستند، توضیح داد: «دوران همه‌گیری ویروس کرونا سال‌های سختی بود و پس‌ازآن اتفاقات اخیر جامعه این سختی‌ها را بیشتر کرد. ما سال 1398 نمایش «گریزلی» را روی صحنه بردیم و اکنون شرایطی که می‌گذرانیم از آن دوران بسیار مشقت‌بارتر است. تئاترمان دیگر نفس زیادی ندارد. امیدوارم همین دارایی‌های اندکی که هست، برای‌مان باقی بماند. ما از هر طرف تحت‌فشار هستیم. همه این حق را برای خود قائل‌اند که به روال همیشگی و معمول خود زندگی کنند اما به آنی که قرار است یک هنرمند روی صحنه یا جلوی دوربین برود طوماری از فحاشی و... را شاهد خواهد بود.» 

زندیه در پایان سخنانش گفت: «اکنون مشکل ما در تئاتر رقابتی شدن برای حذف یکدیگر و همچنین حذف اندیشه‌هاست. متأسفانه بودجه کل تئاتر ما به اندازه یک فیلم سینمایی است و این موضوع هم بر رقابتی شدن بیشتر آثار دامن زده است.»

در ادامه آیدین تمبرچی، دیگر نویسنده و کارگردان کار با اشاره به همکاری مشترک با مهدی زندیه گفت: «تاریخچه همکاری من با مهدی زندیه به سال‌های اول دانشجویی‌مان بازمی‌گردد. اکنون حدود ۱۳ سال از رفاقت و همکاری ما می‌گذرد و تا حدی نسبت به یکدیگر شناخت داریم. سر هر پروژه نوشتاری ممکن است یک دست‌نویس از هرکدام ما نوشته شود و با رأی و نظر دیگری تکمیل و به شکل متن نهایی درآید. البته طبیعی است هیچ‌گاه انطباق به شکل کامل نخواهد بود و این بخشی از ارتباط  و تعامل در روابط کاری و اجتماعی افراد است که درهرحال همواره تجربه‌ای جذاب و هیجان‌انگیز را رقم خواهد زد.» 

او افزود: «درون‌مایه فراموشی به‌عنوان یک ایده مرکزی شکل گرفت و به این فکر کردیم که فراموشی می‌تواند در چارچوب روابط فردی و اجتماعی اشکال دیگری نیز داشته باشد.»

این نویسنده و کارگردان تئاتر توضیح داد: «ما با اشکال دیگری از نسیان و فراموشی به لحاظ اجتماعی، روان‌شناختی و روابط بین فردی در زندگی مواجه می‌شویم. می‌خواستیم بفهمیم چقدر این موضوع ارادی و چقدر غیرارادی است؛ اگر ارادی است ما باید به این نتیجه برسیم که چه چیزهایی را فراموش کنیم و اگر تن به فراموشی بدهیم با چه چالش‌هایی مواجه خواهیم شد.» 

او ادامه داد: «گاهی به این نتیجه می‌رسیم که به لحاظ روانی برای ادامه زندگی باید فراموش کرد اما درعین‌حال تعهدات انسانی چنین اجازه‌ای را به ما نخواهد داد. درواقع نتیجه پرداختن به این موضوعات منجر به تولید و اجرای نمایش شد.»

تمبرچی گفت: «ما در این کار سعی کردیم در حد ایده هم شده به وضعیت مشخصی برسیم و سپس آن را با صورت‌های بیرونی و واقعی انطباق بدهیم. این صورت‌ها گاهی به شکل تحقیق و گاهی هم با انطباق با تجربیات شخصی و یا استفاده از تجربیات دیگران شکل گرفت.» 

این هنرمند با اشاره به کارگردانی مشترک اجرا توضیح داد: «کارگردانی مشترک شاید سخت به نظر برسد اما جذابیت‌های خودش را دارد. در این همکاری انگار وظیفه‌ای که به دوش دارید، برای لحظاتی برون‌سپاری می‌شود و در یک لحظه بیننده و مخاطب اثر خواهید بود.»

این هنرمند افزود: «ما در روخوانی کار درباره مسائلی که مدنظر داریم، صحبت می‌کنیم و طی تمرین‌ها به تعامل می‌رسیم. از دیگر جذابیت‌های همکاری مشترک برای من این بوده است که در سخت‌ترین شرایط احساس تنها بودن نمی‌کنم و در عین حال باور دارم لازمه یک همکاری درست، اعتماد افراد به یکدیگر است.» 

او درباره سختی‌ها و چالش‌های تولید نمایش ادامه داد: «هر پروژه‌ای که شروع می‌شود گویی در دالانی تاریک قرار می‌گیریم که نمی‌دانیم قرار است در انتها با چه هیولایی مواجه شویم. سختی و چالش‌های ما برای تولید یک پروژه نمایشی بیشتر به‌واسطه حواشی بیرون کار است. حواشی که گاهی به اشکال متعدد افراد را به جایی می‌رساند که بعضاً به رها کردن کار فکر می‌کنند.» 

تمبرچی در پایان با بیان اینکه تولید این نمایش را مدیون تک‌تک افراد همراه در این پروژه می‌داند، گفت: «کار کردن با گروهی که همگی عشق و جنون به تئاتر دارند، دلگرم‌کننده است. شرایط همواره سخت بوده اما همیشه در انتهای کار به این نتیجه رسیده‌ایم که با همراهی گروه این سختی‌ها ارزشمند است.» 

گفت‌وگو: نگار امیری